۲۸ مطلب با موضوع «خرعبلاتم-» ثبت شده است

:))

دو درس 9 بخشه رو از 10 درس خوندم تبریک

  • ۰
  • نظرات [ ۱۰ ]
    • 𝘛𝘪𝘯 ‌‌
    • شنبه ۲۰ خرداد ۰۲

    امتحانو گند زدم اما خوسحالم

    امروز دسنی داشتیم و مثل همیشه ۴ صبح پاشدم ۹ درس خوندم تاس موند

    بعد اون تایم اضافمو رفتم قسم تاخر فیلم سهونو دیدم=)

    و ...امتحانو  ۵ از ۲۰ شدم:>

    شهریور دوباره باید بدم ..پونزده هم نمیشم که نمره قبولی و پاس شدن رو بگیرم...

    و برای سه یا چهارمین بار مامانمو پیچوندم"))

    ،بدم مباااددد از وقتی میمیچونمممم 

    حساب کنید دو روز بهم اجازه داد که برم ولی الان دو روزه که نمیزاره....

    بعد ما احمقا که میریم تو یه حای خلوتی که کسی نیست اب بازی میکنیم خودمونو خیس میکنیم...

  • ۰
  • نظرات [ ۱۰ ]
    • 𝘛𝘪𝘯 ‌‌
    • دوشنبه ۸ خرداد ۰۲

    "-"

    از ساعت چهاره دارم خونرو با مامان تمیز میکنم من جارو میکشم اون تی/طی (؟)

    بعد من یک ساعته جاروم تموم شده میزارو هم دستمال کشیدم وسیله هارو جا به حا کردم دیدم مامانم دوباره میخواد خونرو بکشه چون حس میکنه کثیفه..(خونه واقعا کثیف بود خب!) 

    بعد برای بار دوم اومدم از این سر سالن با دستمال چهار پا دارم خونرو دستمال میکشم مامانمم از اونر تی میکشه

    بعد الان فهمیدم فکر میکنه من با دمپایی های کثیفم رفتم اونجایی که خودم دستمال کشیدم و میخواد دوباره اونجایی که من کشیدمو بکشه"-"..

    ~

    یک مقبل ترشم با جورابام رفتم اشپر خونه -برای اینکه سرمایکا لک نشه و اسپر خون هتمیز بود با جوراب رفتم- بعد بابام گفت خب دخترم تو که دیگه با دمپایی هات نباید بیای سالن!

    مامانمم تایید کرد بعد بابام رو به مامانم گفت اینم یکم بی ملاحظست میره اونرم کثیف میشه"-"

    منم چص کردم اومدم تو اتاقم"-"

    اصلا قهرررمممممیممیمیمی

    بعد کل روز میشینم با بابام حرف میزنم اونم یا سرش تو گوشیه یا فکرش درگیر کاره هیچوقت گوش نیمده چی میگمㅠㅠ

    و در اخر میگن چرا تو اتاقتی نمیای بیرونㅠㅠ

  • ۰
  • نظرات [ ۱۳ ]
    • 𝘛𝘪𝘯 ‌‌
    • يكشنبه ۷ خرداد ۰۲

    احمق.

    یه احمقی فقط ۲ فصل درس خونده و فردا امتحان داره و میدونید چیه؟ ساعت دوازده و نیمه و تا الان داشته بی ال میدیده^-^

    تازه قرار بود زیستمو خوب بدممم‌ㅠㅠ

    ولی بیتوین آس زیباستتت

    میخوام وین رو بغل کنم بعدم موهاشو ناز کنم کیوت خرㅠㅠ

    چرا بی الای تایلندی همه کاپلا گین همه هم باه مدوست و اشنان؟XD

    صبح باید ۳ پاشمㅠㅠ

    ای کاش توانایی جا به جایی امتحانارو داشتم"-"..

  • ۰
  • نظرات [ ۱۶ ]
    • 𝘛𝘪𝘯 ‌‌
    • شنبه ۶ خرداد ۰۲

    بدبخت شدم

    بدبخت بودم=))

    دستگاه همچنان اتصالی دارهههیخیحیححیحی

    خدایا میزدی یخجالو میسوزوندی چرا اون..نه غلط کردم.

    وایمینینق

    ببینید سیم دستگاه در میارم دوباره میزنم کار میکنه ولی مادر جان داره خونه تکونی میکنه و جا به جاش کرده و الان میزنم برق کار نمیکنه=) قطعا جلوی اونم نمیتونم به سیم دستگاه دست بزنمیمنینی

    واییمثمث

    تینای چلمنگگگ

  • ۰
  • نظرات [ ۳۳ ]
    • 𝘛𝘪𝘯 ‌‌
    • يكشنبه ۳۱ ارديبهشت ۰۲

    چرت و پرتتت

    میبینید شب امتحانی چقدر فعال شدم؟😂😭

    جدا اگر امتحان دارید که میدونم دارید پستمو نخونید:|

    دلم خوشه شنبه امتحان شیمی دارم نکه حیلیم بلدمش از صبح فاز گرفتم به خودم برسم😂😭

    الان یک ساعته دارم اوپن (؟) و کف اشپزخونه و اتاقمو تمیز میکنم..

    البته که الان دارم رو تخت پست رو مینویسم و اهن گگوش میدم و کیفم کوکه...

     

    اقا چند دقیقه پیش شکست عشقی خوردمㅠㅠ

    تو ساندکلود داشتم اهن گگوش میکردم یهو یه اهنگ اومد رپ اولش پر قدرت بود بعدش ریتم اهنگ رو دوست داشتم اینطوری بودم اینا کیننن

    اومدم اسم گروهو دیدم و اهنگ...بعد کاور پستو دیدم یه مو بنفشی اون وسط نشسته بود خیلی کراش بود...یا اینکه عکس تار بود😂😭..

    بعد اومدم سرچ کردم ببینم کی بوده...

    وقتی سرچ کردم با اون گروه دیجیتالیه مواجه سدم=)

    باید برم ببینم رو استیج ها و برنامه هاسون این دو عضو دیجیتالی رو چه میکنن...

    م مونده اس ام بیاد بگه دو عضو دیجستالی قراره برای ان سی تی اضافه بشهXD

    چه مرگمه امروز...

    برام ارزوی گرفتن نمره بالای ۱۵ تو شیمی رو بکنید=))

  • ۰
  • نظرات [ ۵ ]
    • 𝘛𝘪𝘯 ‌‌
    • پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۰۲

    کومک=))))

    دستم خیس بود ...

    رفتم سمت دستگاه قهوه ساز مادر که از جانش با اززش تر است تا قهوه ای بنوشتم

    قطره ای اب از دستم بر دو شاخه اش چکید و من متوحه نشدم

    دوشاخه را در حد کمی در پریز فرو کرده و صدای وزجز امده و دوشاخه را بیرون اورده

    سپس دوشاخه را خشک کرده و دوباره در پریز فرو کرده

    سپس دکمه روشنی را زده و دستگاه روشن نشده است

    وی به روی خود نیاورده و از ان منطقه دور سده و استرس میکشد😭

     

    گی خوردمممیممیمیجثجثجثج

  • ۰
  • نظرات [ ۳۲ ]
    • 𝘛𝘪𝘯 ‌‌
    • پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۰۲

    پست سه نقطه ای جدید

    باید بیام روز اخر ندرسرو بنویسم ولی یسری چیزارو یادم رفته 

    دارن گاز منطقه رو تا شنبه قطع میکنن=))

    با الینا هشتم صمیمی تر شدم اخر سالی و وای...فقط پیکونم بگم وایمیمسمیمیمب

    البته شروع صمیمیتمونه امیدوارم ریده نشه توش"-"

    وقتی فهمیدیم هردو بی ال میبینم>>>>

    زنیکه نینینینینیحبحمب

    دلرم کیوتی پای میبینم بعد تو یه قسمت یه کامل دیدم ازسون خوشم اومد داشت نبه الینا راجب اونا صحبت میکردم که گفت یه فیلمه هست کاپل اصلیش هیمناان و امشب قسمت جدیدشو دیدم فامکنبنبمبمبپ

    چقدره بده میدونم هیچکدومتون ندیدیدش😂😭

    یجوری کراش زدم که دارم بدای قد و موهاش و گوشواره ها و تتو و پرسینگش و تیپش و شلوارکشو و دمپاییش و ساق پاهاش و انگشتای دستش و  اصلا خودش دائما عر میزنیممیمی

    مردکㅠㅠ

    من قرار بود تا  حداقل سال بعد سراغ بی الای تایلندی نرم ولی دارم میرم کین پورشو ببینمxDㅠㅠ

    love or die  tnx>>>>>>

    کدوم احمقی قبل امتحان شیمی و فیزیکی که تو شیمیس ریده داره فیلم جدید بی الشو میبینه عر میزنه؟اصلا من لارم چی میگم...

     

    دیشی زدم قسمت اول همین فیلم که الینا برام فرستادو دانلود کردم ولی چون خوابم میومد ندیددمش بعد تو گوسی بابام دان کرده بودمش...

    بعد گفتم اوکیه بابام معمولا ساعت ۶ از خواب بیدار میشه من ۵ پا میشم تا ۶ فیلممو میبینم تموم میشه

    بعد حالا م نصبح پا نشدم 

    امشب بابام اومد خونه گفت حدس بزنید صبح یاعت چند از خواب پاشدم....ساعت ۳ و نیم صبح از خواب پاسدم ۴ زدم بیرون=]

    واییی دیروز پنج قدم فاصله رو دیدم و مثل خر زدم فقط...

    بعد شب گذاشتم مامانم و بابام ببیننش...یهو یادم افتاد صحن هداشت و اون پسره گی بود😂😭

    بعد زدم با سانسور و دوبله ببینن

    بعد رسید اوناجایی که ویل میفهمه پو گیه...

    و پو تو نسخه اصلی میگه نترس از پسرای سفید پوست خوشم نمیاد

    ولی تو نسخه دوبله اول راحب اون دخته حرف میزنن که پو میگه من از ۷ سالگی باهاس دوستم بعد میگه نترس من ادم صلح پذیریم ...

    بابام این صحنرو دید خندید دیالوگ رو تکرار کرد...من چون نشنیدم چی گفت گفتم چی؟ گفت منظورش اینه که سر دختره دعوامون نمیشه منی که میدونم پسره گیه😂😭😭

    قبلا گفته بودم دلم میخواد ری اکشن مامان و بابام به افراد همجنسگرا و اینا رو بدونم؟الان بمیرمم حتی نمیخوام بدونن جیهxD هرجند میدونن

    این کاربر رو پارک جیهون قفلی/کراش میباشد

    مردک هیکلش به صداش نمیخوره ولم کنینینیننث

     

    من یه نت خوب میخوام تا ادامه فیلمامو ببینمممم

    من قسمت دوم سریالمو میخواممبمبمبم

  • ۰
  • نظرات [ ۷ ]
    • 𝘛𝘪𝘯 ‌‌
    • چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۰۲

    زندگی خر اصت.

    من نمیخوام برم مدرسه..نمیخوام نمیخوامرنمیخوعممقمقمث

    چرا تموم نمیشههههخسحسحس

    اه

    اصلا امروزمو میرم ققصط تیخیدا زنگ فارسیو نرم...

    فکر کنین اول قران دلرم بعد ورزش بعد دینی بعد فارسی بعدم تفکر

    این جه برنامه ای عه اخه...

    خیر سرم از ساعت ۳ و نیم پاشدم که اتاق مرتب کنم و درس بخونم

    بعد پیکار کردم؟اتاق مرتب کردم و فیلم دیدم.

    یعنس چی چرا مامانم انقده 🤏 راه نمیادیپپیپیپ

    خبلی وقت بود غرغر نکرده بودم..

    smiley همین الان فهمیدم ببان استیکر داره...

  • ۰
  • نظرات [ ۱۳ ]
    • 𝘛𝘪𝘯 ‌‌
    • چهارشنبه ۲۰ ارديبهشت ۰۲

    @-@

    یکی از پشکلات  بزرگ کوچگ من نداشتن و پیدا نکردن عنوانه

    دارم بهترین سال و روزای عمرمو میگذرانم

    اصلا نوجوونی و دبیرستان>>>>

    حال و هوایی که نوجوونی داره>>>>>>

    بزارید از ۱۲ تا ۲۷ سالگیمو بجای ۲۷ تا هروقت که قرار هعمر کنمو دوباهر و دوباره زندگی کنم

    خوشی ها و خاطراتی که الان دارم از بس خوبه که حاظرم با تمام خاطرات بدم دوباره و دوباره زندگیش کنم

    دیروز مراسم نامزدی یه بنده خدایی بودیم و من کل مراسمو فقط پسر عموم که ۲۷ اذر به دنیا اومده رو بغل کردم و انگار یه مارشمابوس توپولو (؟) بغل کرده بودیㅠㅠ

    شیکم داااشتتنیحیججی ببینید خیلی کیوته که یه نینیه کوچلو موچولو اندازه یه توپ تنیس شکم داشت هباشه و نرم باشهههسحسحیم

    امتحانامو دارم بیشترشو خوب میدم با اسنکه دیگه نمیکشم.."-"

    مشکلاتی که یمدت داشتم حل شده و انگار دارم تو رویاهام زندگی میکنم...

    یکی از بهرین دیژگی هام میتونه این باشه که نمیتونم بیشتر از ۳ روز ناراحت بمونم

    امروز سر زنگ ازمایشگاه یه شیشه پیدا کردم و بالای مچ دستم رو بریدم...همون موقع کل بچه ها: تینا شیشه دستشه...منی که زوب زدم بهشون با نگاه الان جرم میده جرا گفتید* ...اونایی که سعی دارن درستش کنن و میگن اصلا ه مدستشو نبرید..."-"

    زنگ که خورد رفتم بهش گفتم من حتی نزدیک رگمم نزدم احمق حتی عمیق نبریدم چون جرئتشم ندارمم چرا گفتینینیم

    بعد اینطوریه که فکر کردم میخوای به خودت اسیب بزنی چون یه حاطره بد دارم و...

    من درحال اشک ریختن*

     

    من فقط دلم یه زحم کوچولو موچولو میخواست ㅠㅠ 

    این چه مرضیهه که نصف ملت از زخم خوششون میاد؟"-"

    الانم به طرز عجیبی رو مور منفی ایم ...

     سر همون زنگ ازمایشگاه لعوام سد با بچه ها...داشتن جامدادی م نبدبختو پرت میکردن اخرم خورد تو صورت من بعد معلم دیدتم گفت ۵ نمره علومتو بهت نیمدم که مال ازمایشگاه...=))

  • ۱
  • نظرات [ ۱۱ ]
    • 𝘛𝘪𝘯 ‌‌
    • دوشنبه ۴ ارديبهشت ۰۲
    ممنون میشم در صورت تمایل قبل از زدن تایید دنبال کردن ثبت سایت کنید=)
    ---
    میاد پیشتون با خوشحالی
    باب اسفنجی
    عاشق ابه این تپلی
    باب اسفنجی
    نداری دوستی به این خوبی
    باب اسفنجی
    اسفنج کوچیکه دندون خرگوشییی
    ---
    stays, I’m proud of you. always will be
    -Chan
    ---
    مهمترین فرصت زندگی فردا نمیاد بلکه همین لحظست
    -مامان هونگ جونگ
    منوی وبلاگ
    موضوعات
    پیوندها