دستم خیس بود ...

رفتم سمت دستگاه قهوه ساز مادر که از جانش با اززش تر است تا قهوه ای بنوشتم

قطره ای اب از دستم بر دو شاخه اش چکید و من متوحه نشدم

دوشاخه را در حد کمی در پریز فرو کرده و صدای وزجز امده و دوشاخه را بیرون اورده

سپس دوشاخه را خشک کرده و دوباره در پریز فرو کرده

سپس دکمه روشنی را زده و دستگاه روشن نشده است

وی به روی خود نیاورده و از ان منطقه دور سده و استرس میکشد😭

 

گی خوردمممیممیمیجثجثجثج