خواب موندم-
ساعت ۸ کلاس شروع میشه ولی من ۸ و نیم بیدار شدمxD
با بی میلی رفتم کلاس و معلم عزیز گفت اونجا 'کنار بچه هایی که نمیشناسم' بشینم و همون موقع G عزیز گفت میتونی بیای پیش ما بشینی...
بمحثحیجیㅠㅠ
کدوم خنگولی قبول نمیکنه بره پیش کراشش؟
بگذریم...زنگ تمومید تایم استراحت بود و داشت بهم اونجایی که نبودمو توضیح میداد...گادㅠㅠ...دختر مهربونمㅠㅠ..
بعد که زنگ تمامید معلم گرامی اومد گفت که تو من برم همون گوشه که گفت بشینم..."-"
و ما اینطوری بودیم: نه لطفااااㅠㅠ
قبول نکرد و جامو عوض کرد که حواسش بهم باشه"-"...
ولی G عزیز دوستشو رها کرد اومد پیشمㅠㅠ
من رو ابرام:))))
کل کلاسو پیش من بود...وایㅠㅠ
تایپش INFP ئه.. 80 درصد درونگراست..
اونم عاشق بغل کردنه-
سرکلاس یکم لوس شدم و وای..."|
G میگه که وایب یکی از دوستاشو میدم! خب...اولین بارمه که یه نفر میاد سمتم و خوشحالم که کراشمههههه وگرنه من مثل چی میرفتم رو مود درونگرایی و قرار نبود باهاش حرف لزنم:"
هفته بعدی اخرین جلسه ترمه و خانم مسافرته و نمیاد..."-"
قهرم...یعنی این اخرین باریه که دیدمش؟:)))
G عزیز دوست دارم خیلی کیوت و کوچولو موچولیی...ㅠㅠ
هم اومد برامون اپرا خوند هم باله رقصیدXD فکر نکنید حالا اجرای عالی تحویلمون داد ولی بازم اون اعتماد به نفس و جرئتش>>>>>>>>>>>>>>>>>
چرا تو مدرسم نیست؟:))
ببینید واقعا حس خوبی داره یکی ازت خوشش بیاد و بیاد سمتت!ㅠㅠ
صبح بابام رفت بانک پول نقد بگیره که شاید برنگشتنی خودم باید بر میگشتم...بانک کارتشو خورد بعدم رفت داخل بانک کارتو گرفت اما شکسته بود و بهم گفت تینا شانست خیلی خوبه!XDD
با همون کارت هم خرید کردXD
ایم سو هپییییی
سر کلاس زبان واقعا نمیدونم چرا اینطوریم...یه بچه کم حرف ساکت که با هیچکس حرف نمیزنه و سعی نمیکنه با کسی اشنا شه و کلا تو خودشه-